حال - Wiktionary, the free dictionary حال • (hāl hâl) (plural حالات (hālāt hâlât), or احوال (ahwāl ahvâl)) condition; state حالت خوبه؟ ― hâl-et xub-e? ― How are you? (literally, “ Is your state good? ”)
دانلود اپلیکیشن | حال - haal. ir با نصب اپلیکیشن «حال» میتوانید به راحتی از خدماتی چون مشاوره آنلاین پزشکی و روانشناسی، وام فوری، تقویم قائدگی، رژیم غذایی و ورزشی، تقویم بارداری، آزمایش در منزل و بسیاری از خدمات پزشکی
الحال: أنواعه، وإعرابه الحال المفرد: وهو أن يكون الحال كلمة مفردة (لا تكون جملة أو شبه جملة) سواء عبّرت عن مفرد أو مثنى أو جمع، وذلك كما في جملة (رَجَعَ القائدُ مَنْصُوراً) فكلمة (مَنْصُوراً) حال مفردة بيّنت حالة
أنواع الحال - موضوع الحال المفردة: في جملة: "جاء الطفلُ ضاحكًا"، كلمة ضاحكًا في هذه الجملة تُعرب حالًا، يُقال في إعرابها: حال منصوبة وعلامة نصبها الفتحة الظاهرة
Circumstantial Adverb – Haal or ḥāl in Arabic Grammar The circumstantial adverb (حال Haal or ḥāl ) is that component of a verbal sentence that describes the state under which the verb is enacted The canonical example is “Zaid came to me riding,” in which the word “riding” is ḥāl because it describes the state under which the “coming” occurred
معنی حال | واژه یاب جستوجوی معنی «حال» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه